تعلیم و تعلم

مطالب تاریخی وآموزشی

تعلیم و تعلم

مطالب تاریخی وآموزشی

با سلام
من قصد دارم در این سایت مطالب تاریخی و آموزشی مورد علاقه ام را قرار دهم . از عکس ها و مطالب تاریخی گرفته تا مطالب و نمونه سوالات مقطع ابتدایی

به نام خداوند جان و خرد

کزآن برتر اندیشه برنگذرد

به کورش به آرش به جمشید قسم

به نقش و نگار تخت جمشید قسم

که ایران همی قلب و خون من است

گرفته زجان از وجود من است

بخوانیم همه این جمله در گوش باد...

چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم و بر زنده یک تن مباد... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۴
لیلی زارعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۰
لیلی زارعی

ایران از ابتدا تاکنون

پادشاهی ماد:
1- دیااکو
2-فرورتیش
3- هووخشتر
4- اژی دهاک
 
پادشاهی هخامنشیـان:
1- کورش بزرگ هخامنشی
2- کمبوجیـه
3-گئومات
4- داریوش
5-خشایارشا
6-ارتخشـیر اول
7- خشایارشا دوم
8- سغدیانس
9- داریوش دوم
10- اردشیر دوم
11- اردشیر سوم
12-آراسک
13-داریوش سوم
حمله اسکندر مقدونی و حکومت وی بر ایران

سلوکیـان:
1-سلوکوس اول
2-آنتیوخوس اول
3-آنتیوخوس دوم

پادشاهی اشکانیـان:
1-ارشـک بزرگ
2- تیرداد
3- اردوان اول
4-فریاپات
5- فرهاد اول
6- مهرداد اول
7-فرهاد دوم
8-اردوان دوم
9-مهرداد دوم
10- سندروک
11-فرهاد سوم
12-مهرداد سوم
13- ارد اول
14-فرهاد چهارم
15-فرهاد پنجم
16-ارد دوم
17- واتان اول
18- اردوان سوم
19- بلاش اول
20- اردوان چهارم
21-خسرو
22- بلاش دوم
23-بلاش سوم-چهارم
24- بلاش پنجم
25-اردوان پنجم
 
ساسانیان:
1- اردشیر بابـکان
2- شاپور اول
3- هرمز اول
4- بهرام اول
5- بهرام دوم
6- بهرام سوم
7- نرسی
8-هرمز دوم
9- آذرنرسی
10-شاپور دوم
11- اردشیر دوم
12- شاپور سوم
13- بهرام چهارم
14- یزدگرد اول
15-هرمز سوم
16- فیروز اول
17- بلاش
18- قباد اول (بار اول)
19- جاماسب
20- قباد اول (بار دوم)
21- خسرو انوشیـروان
22- هرمز چهارم
23- خسرو پرویز
24-قباد دوم
25- اردشیر سوم
26-خسرو سوم
27-جوانشیر
28-بانو پوراندخت
29-گشتاسب بنده
30-بانو آزرمیدخت
31- هرمز پنجم
32- خسرو چهارم
33- فیروز دوم
34- خسروپنجم فرخزاد
35- یزدگـرد سوم

پادشاهی طاهریـان:
1-طاهر ذوالیمینین
2-طلحه بن طاهر
3-عبدالله بن طاهر
4-طاهر بن عبدالله

پادشاهی صفـاریـان:
1-یعقـوب لیث صفاری
2-عمرو لیث صفاری
 
✅پادشاهی سامانیـان:
1- امیراسماعیل سامانی
2- ابونصـر احمد سامانی
3- ابوالحسن نصر سامانی

پادشاهی زیاریان:
1- مردآویچ زیاری
2- وشـمگیر زیاری
3- بهسـتون زیاری
4- کاووس زیاری

سلسله غزنویـان:
1-سلطان محمود غزنوی
2-سلطان محمد غزنوی
3- سلطان مسعود غزنوی
 
پادشاهی سلجوقیـان:
1- رکن الدین طغرل
2- عضدالدین الب ارسـلان
3- معزالدین ملکشـاه
4-ابوالمظفر برکیـارق

پادشاهی خوارزمشاهیان:
1- قطب الدین محمد خوارزمشاه
2- علاءالدین ابوالمظفر خوارزمشاه
3- تاج الدین ابوالفتح ایل ارسلان خوارزمشاه
4- جلال الدین محمود خوارزمشاه
5- علاءالدین تکش خوارزمشاه
6- سلطان جلال الدین محمد خوارزمشاه 
7- سلطان جلال الدین منکبرنی

ایـلخانان مغول:
1- هلاکو
2- آباقاخان
3-سلطان احمد تگودار
4- ارغـون خان
5- گیخاتـون
6-بایدوخان
7-غازان خان
8- اولجایـتو خدابنده
9- ابوسعید بهادرخان
10- ارپاگاوون
11- موسی خان
12- محمدخان
13- ساتی بیک
14- جهان تیمور
15-سلیمان خان
16-طغاتیمور خان
17- انوشیروان عادل

سربداران:
1- خواجه یحیی کرابی
2-شاه خواجه ظهیر کرابی
3- پهلوان حیدر قصاب
4-میرزا لطف الله
5-شاه پهلوان حسن دامغانی
6-شاه خواجه نجم الدین علی مؤیـد

تیـموریـان:
1- تیـمور بزرگ گورکانی
2- شاهرخ میرزا
3-میرزا الغ بیک
4-شاه میرزا عبداللطیف
5 میرزا عبدالله
6- میرزا بابر
7-ابوسعیـد

پادشاهی آق قویونلـو:
1-شاه حسن بیک
2-شاه سلطان خلیل
3- یعقوب بیک
4- بایسنقـر
5-شاه رسـتم
6-شاه احمد
7- الوند بیک

سلسله صفـویه:
1-شاه اسماعیل صفـوی
2- شاه تهماسب اول
3-شاه اسماعیل دوم
4- سلطان محمد خدابنده
5-شاه عباس اول
6-شاه صفـی
7-شاه عباس دوم
8-شاه سلیمان صفوی
9-شاه سلطان حسین صفوی
استیلای افاغنه
10-شاه تهماسب دوم
11-شاه عباس سوم
 
پادشاهی افشار:
1- نادرشاه افشار
2-عادلشـاه افشار
3-ابراهیم شاه افشار
4-شاهرخ شاه افشار

سلسله زندیه:
1- کریـم خان زند
2- ابوالفتح خان زند
3- علیمرادخان زند (بار اول)
4- محمدعلیخان زند
5- صادقخان زند
6-علیمرادخان زند (بار دوم)
7-شاه جعفرخان زند
یدمرادخان زند
8-شاه لطفعلـی خان زند

پادشاهی قـاجار:
1-آغا محمدخان قاجار
2-فتحعلی شاه قاجار
3-محمدشاه قاجار
4-ناصرالدین شاه قاجار
5-مظفرالدین شاه قاجار
6-محمدعلی شاه قاجار
7-احمدشاه قاجار
پادشاهی پهـلوی:
1-رضـا خان  پهلـوی
2-محمـدرضا پهـلوی

جمهوری اسلامی:
امام خمینی
آیت ا.. خامنه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۷
لیلی زارعی

دانستنی های کوتاه ریاضی

1- هرگاه چند عدد زوج را با هم جمع کنیم رقم یکان حاصل جمع،حتماً زوج خواهد شد.
2- هرگاه چند عدد فرد را با هم جمع کنیم رقم یکان حاصل جمع،ممکن است زوج باشد یا فرد.
اگر تعداد اعداد،فرد باشد رقم یکان حاصل جمع،فرد می‏شود و بلعکس
3-هرگاه عدد زوجی را هرچند بار در خودش ضرب کنیم رقم یکان حاصل ضرب،حتماً زوج خواهد بود.
 
کسر بین دو کسر
برای نوشتن کسر بین دو کسر،کافی است صورت‏ها را با هم و مخرج‏ها را نیز را باهم جمع کرد به مثال زیر توجه کنید.
سه کسر بین دو کسر  نوشته شده است.
بخش پذیری
بخش پذیری بر 11 : از سمت چپ شروع می کنیم و ارقام را یکی در میان با هم جمع می کنیم و بعد حاصل را از هم کم می‏کنیم و حاصل تفریق را بر 11 تقسیم می‏کنیم،اگر باقی مانده صفر شود بر 11 بخش پذیر است.
مثال: آیا عدد 32121456 بر 11 بخش‏پذیر است؟
تقسیم کسرها:
تقسیم کسر‏ها را به سه روش زیر، می توانیم انجام دهیم.
1- اگر مخرج‏ها مساوی باشند از مخرج‏ها صرف نظر کرده صورت کسر اول را بر صورت کسر دوم تقسیم می‏کنیم.
اما اگر مخرج‏ها مساوی نباشند مخرج مشترک گرفته و مخرج‏ها را مساوی می‏کنیم سپس صورت کسر اول را بر صورت کسر دوم تقسیم می‏کنیم.
2- کسر اول را نوشته، علامت تقسیم را به ضرب تبدیل کرده و سپس کسر دوم را معکوس می کنیم و عمل ضرب را انجام می دهیم.
3- دور در دور و نزدیک در نزدیک: از این روش، فقط در مواقعی که لازم باشد استفاده می کنیم.
نسبت و تناسب :
1- تناسب زمانی : در این نوع تناسب، زمان تغییری نمی کند.
مثال : اگر 4 پیراهن روی طناب در مدت زمان یک ساعت خشک شوند 8 پیراهن در همان شرایط در همان یک ساعت خشک می شود.
2- تناسب مستقیم : اگر قیمت یک تخم مرغ 100 تومان باشد 5 تخم مرغ 500 تومان می شود یعنی با افزایش تعداد تخم مرغ ها، قیمت خرید تخم مرغ ها نیز به همان نسبت افزایش می یابد.
3- تناسب معکوس : گاهی اوقات کمیت ها با هم نسبت عکس دارند یعنی هرچه یکی را زیاد کنیم به همان نسبت ، دیگری هم کم می شود. در این حالت می گوییم تناسب معکوس است. مثلاً اگر2 کارگر، کاری را در مدّت 6 روز انجام می دهند ،4 کارگر، همان کار را در مدت 3 روز انجام می دهند.
زاویه‏ ی بین دو عقربه‏ ی ساعت شمار و دقیقه شمار:
برای محاسیه زاویه‏ ی بین دو عقربه‏ ی ساعت شمار و دقیقه شمار ، مقدار ساعت را در عدد 30 ضرب کرده، مقدار دقیقه را در عدد5/5 ضرب کرده، عدد کوچک تر را از عدد بزرگ تر کم می کنیم. در صورتی که جواب به دست آمده از 180 درجه بیش‏تر باشد آن را از 360 کم می کنیم.
مثال: زاویه ای که دو عقربه ی ساعت شمار و دقیقه شمار در ساعت 1:50 می سازند چند درجه است؟
زاویه‏ ی بین دو عقربه 

مجموع زوایای داخلی چند ضلعی ها:
برای این که مجموع زاویه های داخلی هر چند ضلعی رامحاسبه کنیم ، تعداد ضلع ها را منهای 2 نموده ، در 180 ضرب می کنیم.
180 × (2 – تعداد ضلع ها ) = مجموع زاویه های داخلی
مثال : مجموع زاویه های داخلی یک 5 ضلعی را به دست آورید؟
درجه 540 = 180× (2 – 5 ) : پنج ضلعی

تعداد قطرهای چندضلعی ها:
از تعداد ضلع ها، 3 تا کم کرده، جواب را در تعداد ضلع ها ضرب کرده و سپس جواب را بر 2 تقسیم می کنیم.
2÷ تعداد ضلع ها × ( 3 -  تعداد ضلع ها ) = تعداد قطرها
از هر راس چند ضلعی به اندازه‏ی (3- تعدا ضلع ها ) قطر می گذرد. مثلا از یک راس چهار ضلعی ( 1= 3 – 4) یک قطر می گذرد.
مثال : یک شش ضلعی چند قطر دارد؟
تعداد قطرها          9= 2 ÷ 6 × ( 3 – 6 )
 
تعداد زاویه ها:
هرگاه در چند زاویه ی مجاور که دارای راس مشترک هستند ، بخواهیم تعداد زاویه ها را تعیین کنیم ، از فرمول زیر استفاده می کنیم.
                     2 ÷ (تعداد فاصله ها× تعداد نیم خط ها ) = تعداد زاویه ها
توجه : تعداد فاصله ها،از تعداد نیم خط ها یکی کم تر است.
مثال : در شکل روبرو چند زاویه وجود دارد؟
ارتفاع وارد بر وتر:
برای محاسبه ارتفاع وارد بر وتر ، می توانیم از فرمول زیر استفاده کنیم.
     وتر ÷ حاصل ضرب دو ضلع زاویه‏ ی قائمه= ارتفاع وارد بر وتر
مثال : اگر دو ضلع زاویه ‏ی قائمه مثلث قائم الزاویه 5 و 12 س باشدو وتر آن 15 س باشد. طول ارتفاع وارد بر وتر آن چقدر است؟ ( اعداد داده شده فرضی بدون توجه به رابطه فیثاغورث می باشد )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۵
لیلی زارعی

یک دوره درس پژوهی

1-  انتخاب یک موضوع

2-  برنامه ریزی برای تدریس درس

3-  تدریس در جمع عمومی فراگیران

4-  گزارش دهی مستند

5-  بازاندیشی و تجدید نظر براساس تفکر گروه

6-  تدریس درس تجدید نظر شده

7-  مجدداً گزارش دهی مستند

8-  ارایه گزارش پایانی

*انتخاب یک موضوع

درس پژوهی، یک حلقه پژوهشی است که در آن معلم به صورت گروهی درباره موضوعات درسی به پژوهش می پردازند. آنان در ابتدا به « تبین مسأله» می پردازند که فعالیت گروه درس پژوهی را برانگیخته است و هدایت خواهد کرد.

* برنامه ریزی برای تدریس درس

هنگامی که یک هدف یادگیری انتخاب شد، معلمان برای برنامه ریزی و طراحی درس تشکیل جلسه می دهند. اگر چه در نهایت، یک معلم درس را به عنوان بخشی از فرآیند پزوهشی تدریس خواهد کرد ولی خود طرح درس محصول گروهی تلقی می شود.

*تدریس درس در جمع عمومی فراگیران (مشاهده عمیق درس با محوریت هدف های گروه)

برای تدریس زمان معینی مشخص می شود. یکی از آموزگاران گروه درس پزوهی به نمایندگی از بقیه، درس مورد نظر را در کلاس تدریس مس کند. دیگر آموزگاران گروه هرکدام نقشی را برعهده می گیرند. هنگام شروع درس، آموزگاران ناظر در قسمت عقب می نشینند ولی  زمانی که از دانش اموزان خواسته می شود سرجای خود تمرین کنند، آموزگاران ناظر قدم می زنند، کار دانش آموزان را مشاهده می کنند و هم چنان که درس را ادامه می یابد، از فعالیت دانش آموزان یادداشت برداری می کنند، به منظور تجزیه و تحلیل درس و بحث درباره ی آن در زمان دیگر، فیلم برداری می شود.

*گزارش دهی مستند
آموزگاران طی یک نشست به نقد کار مشترک خود می پردازند.

دراین جلسه معمولاً به معلمی که درس را آموزش داده است، اجازه داده می شود اول از همه صحبت کند و نظر خود را درباره ی چگونگی اجرای درس و مسایل عمده ی آن اظهار نظر نماید سپس آموزگاران دیگر گروه معمولاً از دیگاه انتقادی درباره ی قسمت هایی از تدریس که به نظر آن ها مشکل داشته است، صحبت می کنند.

*بازاندیشی و تجدید نظر براساس تفکر گروه

آموزگاران گروه درس پژوهی با توجه به مشاهدات و بازخورد های فراگیران در طرح درس تجدید نظر می کنند. آنان ممکن است مواداموزشی، فعالیت ها،سوال ها و مسایل مطرح شده یا همه ی این موارد را تغییر دهند.تاکید آن ها اغلب برتغییر مواردی است که در جریان کلاس درس شواهددقیقی مبنی برضرورت تغییر آنها یافته اند.

*تدریس درس تجدید نظر شده

زمانی که طرح درس تجدید نظر شده آماده گردید، درس در کلاس متفاوت تدریس می شود. گاهی معلم ،همان معلم است ولی دربیشتر موارد معلم دیگری از گروه درس پژوهی تدریس را برعهده می گیرد. این کار تازمانی که همه ی اعضا از موفقیت طرح درس و درستی آن مطمئن شوند ادامه می یابد. هدف اصلی در درس پژوهی فهم بهتر، آسان تر و بادوام تر مطالب درسی در میان فراگیران است.

*مجدداًگزارش دهی مستند

دراین مرحله معمولاًهمه ی اعضای درس پژوهی دریک جلسه ی طولانی شرکت می کنند. گاهی یک فرد متخصص از خارج از مدرسه برای شرکت در این جلسه دعوت می شود. آموزگاران ناظر، درس را نقد و تغییراتی را پیشنهاد می کنند. در هنگام بحث درباره ی درسه نه تنها یادگیری و فهم دانش آموزان مورد توجه قرار می گیرد، بلکه درباره ی این که چه چیزی از درس و اجرای آن آموخته شده است صحبت به میان می آید.

*ارایه گزارش پایانی

 درپایان، درسی که آموزگاران درباره آن بحث کرده اند را می توان در یک کتابچه جمع آوری و منتشر کرد تا آموزگاران دیگر نیز از آن آگاهی یابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۷
لیلی زارعی

تعریف تازه و نوین شش ضلعی سواد، از جانب سازمان جهانی یونسکو:

🔹 سواد عاطفی: توانایی برقراری ارتباط عاطفی با خانواده و دوستان.
🔹 سواد ارتباطی: آداب معاشرت و روابط اجتماعی.
🔹 سواد مالی: مدیریت اقتصادی و درآمد، دانش پس انداز و سرمایه گذاری و مدیریت هزینه.
🔹سواد رسانه: تشخیص رسانه های معتبر و نا معتبر در عصر انفجار اطلاعات و گسترش پیام رسانی.
🔹سواد آموزش و پرورش: توانایی پرورش فرزندان شایسته.
🔹سواد کامپیوتر: توانایی استفاده از آن و فن آوری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۱
لیلی زارعی

تاریخچه آئین چهارشنبه سوری در فرهنگ ایرانیان باستان تاکنون

. . .

درباره آداب و رسوم, آئین, تاریخچه چهارشنبه سوری

. . .

یکی از آئینهای سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود….

مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای “جشن”،”مهمانی“و “سرخ” آمده است.

جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است. مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۵
لیلی زارعی

دکتر علی‌قلی محمودی‌بختیاری- نوروز هنگامه راستان‌خیز طبیعت و روز نوشدن جهان هستی، هنگام وزش باد صبا و رویش گیاهان و شکوفایی گل‌ها، آغاز سال جهان و شادی‌بخش جهانیان و آرنگ فروغ‌مند فرهنگ ایران‌زمین به همه ایرانیان آزاده و همه آزادگان جهان، فرخنده باد.

به امید آن‌که با آغاز این نماد خِرد و مردمی‌ و نشان فرهنگ راستین انسان، نامردمی‌ها، بدسگالی‌ها، پرخاشگری‌ها، ستیز و جنگ، خونریزی‌ها، آزار‌ها و شکنجه‌ها … پایان پذیرد و نابخردان حاکم بر جهان و عاملان جهل و بیداد، به خود آیند و به فر این رستاخیز طبیعت در خود بنگرد. به خرد و اندیشه و معرفت بگرایند تا همه مردم همدوش با این روز خسته و آغازینه‌ی خدایی به سوی “شهرستان نیکویی” و “بهشت مینو” و طبیعت زیبا، جهان عشق و مهر و آفرینش و سازندگی –وجدان و وشتان، دست افشان و پای‌کوبان _ با خنده‌های برخاسته از دل و جان، رهسپار شوند. دیو جنگ و جهل و نفرت و آزار و ویرانی را به زنجیر کشند و دست مهر و دوستی یکدیگر را بفشارند و درفش آزادی و آزادگی را بر افرازند…

پس از این شادباش نوروزی برای شما مژده‌ای دارم و آن این‌که خواست خِرد بر کرسی نشست و دیدم که سرانجام، خردمندان جهان نشستی ساختند و اندیشیدند و نوروز باستانی و جشن باشکوه انسانی ایرانی را به عنوان آغاز سال برای همه جهان پسندیدند و برگزیدند که این عید نه برخاسته از نام کسی و فردی است و نه وابسته به کیش و آیینی خاص، که گزینشی است خردمندانه و برخاسته از اندیشیدن درست و استوار بر هنجار آفرینش و ناموس طبیعت و شناختن زمان و آگاهی بر چند و چون گردش سپهر و مهر و سیارگان منظومه خورشیدی کارگر بر زمین… اینان دریافتند که بر این کره‌ی خاکی، مردمی‌ بودند- و هستند- که با گذشت زمان به شناخت خود و آن‌چه پیرامون خود می‌دیدند کامیاب شدند. در برابر “زمین بی‌کران”، “زمانی کران‌مند” را در نظر گرفتند. این زمان‌شناسی در هزاره‌ی دهمِ همین “زمان کران‌مند” به رای و اندیشه‌ی “مرد بینادل” و صاحب‌نظری پدید آمد که ما او را “روشنفکر”، “بینادل” یا به گفته‌ی حافظ “نظرباز” می‌دانیم. او گفت: زمان و زمین و سپهر و پیوند ستارگان را با زمین درست دریابید تا شاد زیوید، تا زیوید جهان‌تان بکامه تن و مینوتان بکامه روان باشد… باید نیک بیندیشید، اندیشه‌ی نیک را نیکو بیان کنید و بیان نیک را نیکو بکار بندید… همین و همین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۲
لیلی زارعی

موقعیت زنان در دوره هخامنشیان

مرد و زن در کنار هم کار کرده و حقوق و دستمزدی یکسان دارند و گاه حتی کارهای سخت تر بر عهده زنان بوده، مثل: کشاورزی و سنگ سابی .گفته شده که به احتمال خیلی زیاد صیقل نهایی نقش برجسته های سنگی همچون نقوش بر جای مانده از تخت جمشید کار زنها ست که بسیار هم کار سختی بوده ) نکته جالب اینکه ؛ زنها با به دنیا آوردن کودکی برای مدتی از کار بیرون معاف شده و در طول مرخصی زایمان حقوق دریافتی داشتند ( حقوقی حداقلی و تا حد گذران زندگی ) ، اضافه حقوق برای نوزادان پسر دو برابر نوزادان دختر بوده و این نشان می دهد که شاه از نوزادان پسر بیشتر از نوزادان دختر خرسند می شده!  طبق مدارک موجود ، این تنها موردی است که میان زن و مرد فرقی دیده می شود ) در دربار ، کارگاه های خیاطی بیشتر در اشغال زنان بوده و مردها گاه نیز زیر دست زنان قرار می گرفتند اما در عوض کار دوخت لباس شاه را خیاط های مرد برعهده داشتند .در کارگاههای شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بوده .

زن در هنر هخامنشی

در این دوره تصویر هیچ زنی دیده نمی شود ، به عبارتی ما تصویر زن را در نقوش عمومی نمی بینیم اما در میان آثار هنری کوچک به نقش های بیشماری بر می خوریم ، نکته جالب اینجاست که نوع آرایش و نوع مدل لباس و حتی استفاده از زیور آلات در این دوره بین زن و مرد یکسان بوده به طوری که تشخیص زن و مرد در تصاویر موجود در این دوره بسیار دشوار بوده و زنها تنها از روی خصوصیات اندامیشان تشخیص داده می شدند. ( مردها در این دوره مانند زنها از لوازم آرایشی استفاده میکردند و استفاده از زیورآلات در هر دو رایج بوده، بنابراین معلوم می شود که در سراسر امپراطوری هخامنشی از " مُد " واحدی پیروی شده است . ( یکی از رایج ترین سرپوش ها در این دوره ، سرپوش کنگره داری شبیه به تاج بوده که هم در زنان و هم در مردان دیده شده ) آرایش مو نیز تقلیدی از آخرین " مُد " این دوره است که در نگاره های تخت جمشید مشاهده می کنیم ( موها ، کوتاه و به صورت دایره ی موج دار انبوهی در اطراف سر دیده می شود ، چه در زنان و چه در مردان ، البته مدل موی زنان بلند پایه درباری همچون شاهزادگان مانند مدل موی مردان بوده ولی مدل موی زنان عادی و ندیمه های زن ، بلند و بافته است ) .در لباس زنان بلند پایه دربار در مقایسه با لباس ندیمه هایشان و زنان عادی پارچه بیشتری به کار رفته است ، نمونه بارز آن چادری است که بر روی کلاه کنگره دار می پوشند . ( نکته : اولین حضور استفاده از چادر در ایران در زمان هخامنشیان بوده است که البته زنان بلند پایه دربار همچون شاهزادگان از آن استفاده می کردند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۶
لیلی زارعی

*پیرام و تیسبه :

پیرام) و تیسبه که نخستین،

زیباترین مرد جوان،و دومی

زیباروترین دختر مشرق  بود

 در شهر بابل می زیستند که

 شهر ملکه سمیرامیس بود.

این دو در همسایگی هم

می زیستند و دیواری مشترک

 خانه آنها را از هم جدا کرده بود.

چون هر دو در همسایگی هم

 به بار آمدند و با هم بزرگ شدند،

دل در گرو  یکدیگر بستند.

آنها می خواستند با هم ازدواج

کنند ولی پدر و مادرشان

موافقت نمی کردند.با وجود این

جلو  را نمی توان گرفت.

در دیواری که خانه آن دو را از

هم جدا میکرد شکافی وجود

داشت،که هنوز کسی از وجود

آن آگاه نشده بود،ولی از دید و

چشم عاشقان هیچ چیز پنهان نمی

ماند.این دو جوان عاشق ما شکاف را

کشف کردند و از آن راه با هم

سخن می گفتند.گرچه آن دیوار

شوم و نفرت انگیز آنها را از هم

جدا کرده بود،امّا خود وسیله پیوند

و ارتباط شده بود.

 روشنایی می دمید و ستارگانِ

 آسمان را خاموش می کرد و

پرتو خورشید شبنم بخزده بر برگ

گیاهان را خشک می کرد،آن دو جوان

 دلداده دزدانه و پاورچین و پنهان

از چشم اغیار به کنار شکاف می

آمدند،آنجا می ایستادند و زمانی

عاشقانه رازو نیاز می کردند و

 چند گاهی از ستم روزگار غدّار و

سرنوشت ستمکار زبان به گلایه می

 گشودند،ولی همیشه نجواگونه

 سخن می گفتند.سرانجام یک

 روز  و توان پایداری در 

ناملایمات و نارواییها را از دست دادند.

آنها تصمیم گرفتند که شب‌هنگام

 بکوشند پنهانی از خانه بیرون آیند

و از شهر بیرون شوند و خود را به

فضای باز بیرون شهر برسانند

 تا شاید در آنجا چند لحظه ای آزاد

و بی دغدغه در کنار هم بگذرانند .

آنها قرار گذاشتند که یکدیگر را

در جایی کاملا آشنا ببینند:یعنی

در مقبره نینوس،زیر یک درخت،

درخت شاتوت که زیر بار توت

 سفید غرق شده بود

خورشید در دل دریا فرو رفت و در

 پی آن شب بالا آمد.تیسبه در آن

هوایتاریک آهسته و پاورچین از

خانه بیرون آمد و پنهان از همه

 چشمها راه مقبره را در پیش گرفت.پیراموس هنوز نیامده بود.

دختر چند گاهی به انتظار نشست،

زیرا عشق به او جرئت بخشیده بود.

امّا ناگهان در پتو نور ماه ماده شیری

را دید.آن جیوان درنده شکار کرده

 بود و پوزه  خونین ببود و اکنون

 به کنار چشمه آمده بود تا آب بنوشد

 و تشنگی خود را برطرف کند.شیر

با او فاصله داشت و تیسبه فرصت

 یافت بگریزد ولی به هنگام فرار

ردایش از دوشش بر زمین افتاد.

ماده شیر در راه بازگشت به کنامش

 ردا را دید و آن را به دندان گرفت و

 پیش از رفتن به درون جنگل آن را

 از هم درید.پیراموس لحظه ای بعد

 از راه رسید و ردا را دید:ردایی به

 خون آلوده و از هم دریده،با ردّ

 آشکار پای شیر بر زمین.کاملا

 آشکار بود که از دیدن این منظره

 چه نتیجه ای گرفته می شود.او

 کاملا مطمئن بود که چه روی داده

است:تیسبه مرده است.او اجازه

 داده بود معشوقه  تنها به

چنین جای خطرناکی بیاید و خود

 زودتر نیامده بود تا از او پاسداری

 کند.با خود گفت این من بودم که

 تو را به کشتن دادم.سپس پاره‌های

 ردا را از زمین برداشت و در حالی

 که آنها را پیوسته می بوسید به طرف

درخت توت برد.و گفت:”اکنون خون

مرا نیز باید بنوشی”این را گفت و

شمشیرش را کشید و در پهلوی

 خود فرو کرد.خون فواره زد و بر

توتها ریخت و آن توتها را به رنگ

سرخ تیره در آورد.

هرچند که از دیدن ماده شیر به

 وحشت افتاده بود ولی بیشتر از

 این می ترسید که معشوق خود

را تنها بگذارد.اندکی بعد دل به دریا زد

 و به خود جرئت داد.به سوی درخت

شاتوت،که از شاتوتها سپید رنگ می

درخشید و میعادگاهشان بود،راهی

شد.امّا نتوانست درخت را بیابد.البته

 یک درخت آنجا بود،ولی توتهایش

 سفید و درخشان نبود.چون خوب

 به درخت نگریست،چیزی زیر آن

یافت که تکان می خورد.لرزان و

 هراسان سر برگرداند .امّا چند

لحظه بعد چون خوب به سایه خیره

 شد آن را شناخت.پیراموس بود

 غرقه در خون خویش و در حال

مرگ.سراسیمه به سویش رفت

و او را در میان بازوان گرفت.التماس کرد

چشم بگشاید ،به او نگاه کند و با او سخن

 بگوید.تیسبه گریه کنان به او گفت :”این

من هستم،تیسبه،عزیزترین کس ات.”

چون پیراموس نام معشوقه را شنید

 پلک چشمان را که سنگین شده بود

 گشود تا فقط نگاهی به سویش

بیفکند.بعد مرگ از راه رسید و چشمان

 او را بست.تیسبه شمشیر او را دید

 که از دستش افتاده و کنار آن تکه پاره

های به جا مانده از ردای خودش را.آنگاه

 بی‌درنگ دریافت که چه روی داده

است.بعد گفت:”تو خود را با دستهای

خود کشته ای و با دست عشقی

 که به من داشتی.من هم می توانم

شجاع باشم.من هم می توانم عاشق

باشم.فقط مرگ می توانست ما را از هم

جدا کند.امّا اکنون دیگر نمی تواند”این را

گفت و شمشیر را که هنوز آغشته به

 خون پیراموس بود برداشت و در قلب

 خود فرو کرد.سرانجام  به آن دو

رحمت آوردند،و پدر و مادر آن دو عاشق

 نیز.رنگ سرخ تیره شاتوت یادبود و

جاودانه این عشق واقعی است و یک

مجمر خاکسترِ دو انسانی را در خود

 جای داده است که حتی مرگ نیز 

نمی توانست آن دو را از هم جدا کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۰
لیلی زارعی
جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت ) در تولید علم

جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت ) در تولید علمدر اسلام «تفکر» زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و ‎آدم پروردگار عالمیان اتصالی که با حق برقرار میکند به نحوه ی تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا میشود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می گردد لذا به همراه علم آموزی و تفکر تربیت یا پرورش اخلاقی و تهذیب نفس نیز مطرح میشود که در اسلام بر این امر بسیار تاکید شده و از همان ظهور اسلام مبادی و مبانی تعلیم و تربیت به عنوان یک علم بنا نهاده شده است. تعلیم و تربیت نه تنها میتواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری و حتی جسمانی فرد موثر باشد بلکه وسیله ای در جهت رفع نیازهای حقیقی و مصالح اجتماعی، به شمار میآید، و عامل رشد و تحول اساسی جامعه میگردد و مسلمانان که در ابتدا به این ضرورت پی برده بودند توانستند در مدت کوتاهی گوی سبقت در زمینهی تولید علم از تمدن های مطرح آن روز بربایند و به دلیل مشکلات و حوادثی که در تاریخ مسلمانان به وقوع پیوست این حرکت سریع آنها را به شدت کند نمود به طوری که تا این قرن مسلمانان جهان در کشورهای مختلف نتوانستند مجددا عرض اندام نمایند و امروز وقت آن رسیده که عوامل محدود کننده و موانع پیشرفت بررسی شود و با دلسوزی و دور از نفع طلبیهای فردی راهکارهای موثر ارائه و جامه ی عمل پوشیده شود. که در این مقاله بعضی از این راهکارهای ارائه شده است که عبارتند از: استقلال فکری- فکر دینی- توسعه ی آموزشی- رفاه مادی و معنوی- تبادل اندیشه و آزادی خرد ورزی که با توجه به اهمیت موارد در قسمت راهکارها و نتیجه آورده شده اند. 
مقدمه: 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۸
لیلی زارعی