داستانی از خشایارشا بزرگ

زمانی که خشیارشا در مسیر لشکرکشی به یونان بود به سارد رسید .یونانیها
جاسوسانی به سارد فرستاده بودند تا از تعداد سپاهیان و چندوچون آن آگاه
شوند.این جاسوسان اسیر پارسیان شدند و بعد از بازجویی حکم اعدام آنها صادر
شد.اما هنگامی که خبراین موضوع به خشیارشا رسید حکم اعدام را تصویب نکرده و
خواست که اگر اجرا نشده ،جاسوسان را به نزد او آورند.اسلحه دارها شتافتند و
قبل از اعدام جاسوسان را نجات و به نزد شاه بزرگ آوردند.خشیارشا وقتی از
نیت جاسوسان آگاه شد دستور داد که تمام پیاده نظام و سواره نظام و... را به
آنها نشان دهند و بعد جاسوسان را آزاد کرد و بعد گفت:
"ازکشته شدن سه
نفر چیزی از نیروی دشمن نمی کاهد ولی با برگشت آنها به یونان ،یونانیها
خواهند دانست که نیروی ما چیست و پس از این آگاهی شاید از جنگ منصرف شوند و
بنابراین ما بیهوده خود را خسته نخواهیم کرد."
داریوش بزرگ